چَ�رت و�َ پ�َرت´ |
|
شمشادهایم را باد میبرد. و کسی نیست که دست بکشد. به لایه های ظاهریم. که عجیب گولم میزنند این روزها. و مرا به بی راهه میبرند. خواب میبینم. خواب میبینم از تو. از لبانت. و به یاد میآورم که اروتیک فقط خواب است. امتحان میکنم. تک تک نقاط بدنت را. روی تک تک نقاط بدنم. و ناقص ارگاسم میشوم. حتی نمیشوم. لایه های ظاهریم مرا با خود میبرند. چشمانم را. چشمانم، مغزم را. پس گیج میزنم. و تلوتلو خوران در نور قرمز غرق میشوم. تا کس دیگری جای مرا بگیرد. جایی که مال من نبود. کسی طناب بالای شکم و میان دنده های مرا محکم از جلو میکشد. تا من به عقب برگردم. غوطه بخورم. و غرق شوم. نفسم را حبس میکنم. 2:46 PM - آرش فتاحی - 0 comments |